ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
بردیابردیا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

ایلیا (نفس مامان و بابا)

سفر در مهر ماه 92

مهر امسال سه نفری رفتیم اردبیل . آخه مامانی و باباجی آنجا خونه خریدن و منتظر ما هستن که بریم با هم بگردیم . خدا رو شکر هوا هم فوق العاده خوب بود سفر کوتاهی داشتیم ولی خیلی خوش گذشت . شما که اصلا" دوست نداشتی برگردیم خونه آخه دایی حسن و خاله مهسا هم آمده بودن  . در مسیر برگشت هم که رفتیم کنار دریا خیلی خوب بود . ...
12 آبان 1392

تولد

سلام عزیز دلم ببخش که یه مدت نتونستم مطلب بزارم ... خرداد ماه  امسال عمه زهره آمده بود ایران کلی خوش گذشت به شما . آخه امسال تو جشن تولدت عمه زهره هم بود شما خیلی خوشحال بودی هر چند که شب تولد یه دفعه گیر دادی لباسی رو که با نظر خودت خریدیمو نپوشی ار آنجایی که به اجبار پوشیدی تمام شب اخم کردی  و حرف نمیزدی . ولی آخرش که کادو گرفتی خوب شدی ...
12 آبان 1392

خونه مامانی و باباجی

نفسم الان 3 روزه که آمدیم خونه مامانی شما هم که کلی بهت خوش گذشته آخه دایی هاتو دیدی کلی کیف کردی امشب میریم خونمون آمدیم تا قبل از مسافرت نوروزی مامانی وباباجی دیده باشیم امسال قراره با عمو حسن و خانواده اش بریم شیراز . الان که دارم می نویسم 9 صبح و هنوز شما خوابین و من منتظر ... عشقم مامان خیلی دوست داره ...
24 اسفند 1391